کتاب صد روز آخر اثری از محمود طلوعی، به واقعیات و اسرار پنهان روزهای تصمیمگیری در پی سقوط دودمان پهلوی در ایران پرداخته است. این کتاب در کنار صدها اثر دیگری که در داخل و خارج ایران درباره انقلاب ایران نگاشته شده است، به دلیل ارائه اطلاعات جدید و ناگفتههایی از زاویه دستاندرکاران این رویداد تاریخی، مخصوصاً در مورد صد روز نهایی پادشاهی، به توجه خوانندگان میپردازد.
محمود طلوعی، نویسندهای است که از دهه ۱۳۷۰ فعالیت در زمینه نویسندگی تاریخی و تحقیقاتی داشته و در این مدت، با نگاهی انتقادی به وقایع تاریخی، به بررسی مسائل جامعه و تحولات سیاسی ایران پرداخته است. او نخستین اثر خود را با عنوان “داستان انقلاب” در سال ۱۳۷۰ منتشر کرد و سپس پنج اثر از نویسندگان خارجی را که در جریان انقلاب ایران حضور داشتهاند، به فارسی ترجمه و منتشر نموده است.
دراین کتاب محمود طلوعی به تجزیه و تحلیل جزئیات وقایع صد روز نهایی سلطنت شاه پرداخته و نشان داده است که با گذشت زمان، اطلاعات جدید و نوآوریهایی به دست آمده که قابلیت روشنکردن نکات تازهای از این دوره تاریخی را دارند.
تحلیلها و نقدهای مطرح شده در کتاب به مخاطبان این امکان را میدهد تا با دید انتقادیتری به دوران انقلاب نگاه کنند. نویسنده با اشاره به نقل قولهای از شخصیتهای مختلف، از جمله سیاستمداران بینالمللی و اشخاص مستقیماً درگیر در وقایع انقلاب، سعی در تشکیل یک تصویر کامل از این دوره دارد.
از جالبترین جنبههای کتاب، ارائه نقل قولها و مصاحبههایی است که تا کنون از دستاندرکاران این دوران منتشر نشده و مخاطبان میتوانند با خواندن آنها نگاهی جدید به وقایع مهم را به دست آورند.
درباره نویسنده کتاب صد روز آخر
محمود طلوعی، پژوهشگر و نویسنده برجسته ایرانی، در سال ۱۳۰۹ در شهر میانه آذربایجان شرقی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دوره دبیرستان را در مدرسه دارالفنون تهران به پایان برد. او موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران شد و همزمان با تحصیل در آنجا، در رسانههای دوران خود مشغول به کار بود.
طلوعی به مدت ۱۰ سال سردبیری نشریه “خواندنیها” را بر عهده داشت که زیر نظر علی اصغر امیرانی و با سردبیری محمود طلوعی از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۵ منتشر میشد. این نشریه که نزدیک به چهار دهه ادامه داشت، محل تبادل اندیشهها و انتشار مقالات متنوع بود.
همچنین، طلوعی به مدت ۱۰ سال به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای ملی فعالیت کرد و پس از انقلاب اسلامی به حرفه نویسندگی پرداخت. او در دوران حضور در مجلس ویژگیهای منحصر به فرد خود را به عنوان یک نماینده فعال و مؤثر نشان داد.
محمود طلوعی در زمینه رسانهها نیز به عنوان مجری برنامههای سیاسی در رادیو و تلویزیون فعالیت داشت. از سال ۱۳۵۰، او مجله ماهانه به نام “مسائل جهان” را تأسیس کرد و چندین سال آن را منتشر کرد. طلوعی به شخصاً تدوین و تهیه مطالب مجله را بر عهده داشت و آن را با نامهای مستعار انتشار میداد.
وی همچنین در دولتهای مختلف ایران به ایفای نقش پررنگی در امور فرهنگی و اداری پرداخت. از وزارت فرهنگ و وزارت دارایی گرفته تا دوران مشاور وزیر، مدیرکل روابط عمومی و دبیر دبیرستانها، ایشان اثرگذاری بسیار داشت.
در سالهای اخیر، محمود طلوعی بیشتر در ایالات متحده آمریکا ساکن بوده و حضور کمتری در رسانههای ایران داشته است. او به تألیف و ترجمه مشغول بوده و در آخرین لحظات زندگیاش، در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ به دلیل برخورد با یک موتور سیکلت وارد بیمارستان شهدای تجریش شد و در سن ۸۵ سالگی درگذشت. طلوعی با حضور فعال در رسانهها و فعالیتهای ادبی و سیاسی، جایگاه ممتازی در تاریخ معاصر ایران داشته است و به عنوان یک روزنامهنگار برجسته و مؤثر در ذهن عمومی به یاد مانده است.
قسمتی از متن کتاب صد روز آخر
مروری بر خاطرات سولیوان و پارسونز آخرین سفیران امریکا و انگلیس در دربار شاه، که در روزهای بحرانی اواخر آذر و اوایل دی، مرتباً با شاه ملاقات میکردند و کتابهای برژینسکی و ونس و گاری سیک که در جریان وقایع روزمرهی ایران در این زمان بودند نشان میدهد که شاه در روزهای پایان آذر ماه و اوایل دی ۱۳۵۷ به موازات تلاشی که برای تشکیل یک دولت ائتلافی با شرکت شخصیتهای مخالف به عمل میآورد به راهحلهای دیگری نیز میاندیشید. پارسونز که در همین روزهای بحرانی برای احراز سمت جدیدی در وزارت خارجهی انگلیس به لندن احضار شده بود، و خودداری دولت انگلستان از تعیین سفیر جدیدی به جای وی در این شرایط، بر نگرانیهای شاه از سیاست واقعی انگلیس در ایران میافزود، دربارهی آخرین ملاقاتهای خود با شاه در جریان تلاش او برای تشکیل یک دولت غیرنظامی چنین مینویسد: در کاخ نیاوران، شاه به تلاش نومیدانهی خود برای تشکیل یک دولت ائتلافی یا بیطرف ادامه میداد تا اگر شرایط اجازه دهد و از شدت بحران کاسته شود آن را جانشین دولت نظامی بنماید. او از چند هفته قبل، با دکتر صدیقی از وزرای حکومت مصدق که با جبههی ملی قطع رابطه کرده بود، مشغول مذاکره بود. روز نوزدهم دسامبر (۲۸ آذر ۱۳۵۷) شاه به من گفت که او به چهار شرط حاضر شده است ریاست دولت را به عهده بگیرد. از شرایط وی اجرای کامل مفاد قانون اساسی ۱۹۰۶ و موافقت قبلی پارلمان با انتصاب او به مقام نخستوزیری بود . پلیس و ژاندارمری میبایست تحت فرمان دولت و تابع وزارت کشور باشند و نقش ساواک به مقابله و مبارزه با تهدیدات و توطئههای خارجی علیه ایران محدود شود. شاه این شرایط را پذیرفته و صدیقی شرایط تازهای عنوان کرده و خواهان لغو مقررات حکومت نظامی و آزادی مطبوعات شده بود. شاه با این شرایط هم موافقت کرد و صدیقی دو هفته از شاه مهلت خواست تا دربارهی تشکیل کابینه و چگونگی اجرای برنامهی کار خود مطالعه کند. بهطوری که شاه میگفت دکتر امینی به او راهحل تازهای را پیشنهاد کرده بود. پیشنهاد امینی این بود که شاه از تهران خارج شود و ادارهی امور کشور را به یک شورای سلطنتی محول نماید. براساس این پیشنهاد، شاه کلیهی اختیارات خود را، به استثنای فرماندهی کل قوا، به شورای سلطنتی واگذار مینمود و خود در بندرعباس که مهمترین بندر جنوبی ایران است مستقر میشد. مرحلهی بعد تعیین یک دولت ملی از سوی شورای سلطنتی بود که ظاهراً خود امینی ریاست آن را بر عهده میگرفت. شاه علاوه بر صدیقی و امینی با دکتر سنجابی هم برای تشکیل یک دولت ملی مذاکره کرده بود. سنجابی در ملاقات با شاه گفته بود که هیچ راه حلی بدون چراغ سبز آیتالله خمینی به نتیجه نخواهد رسید و او هم جز استعفای شاه هیچ راهحلی را نخواهد پذیرفت…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.